loading...
آرال پیک
ارش بازدید : 660 جمعه 12 اسفند 1390 نظرات (2)

غضنفر جان سلام! ما اینجا حالمام خوب است. امیدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. این نامه را من میگویم و جعفر خان کفاش براید مینویسد.

بهش گفتم که این گضنفر ما تا کلاس سوم بیشتر نرفته و نمیتواند تند تند بخواند،‌ آروم آروم بنویس که پسرم نامه را راحت بخواند و عقب نماند. وقتی تو رفتی ما هم از آن خانه اسباب کشی کردیم.

پدرت توی صفحه حوادت خوانده بود که بیشتر اتفاقا توی ۱۰ کیلومتری خانه ما اتفاق میافته.

ما هم ۱۰ کیلومتر اینورتر اسباب کشی کردیم. اینجوری دیگر لازم نیست که پدرت هر روز بیخودی پول روزنامه بدهد.

آدرس جدید هم نداریم. خواستی نامه بفرستی به همان آدرس قبلی بفرست. پدرت شماره پلاک خانه قبلی را آورده و اینجا نصب کرده که دوستان و فامیل اگه خواستن بیان اینجا به همون آدرس قبلی بیان. آب و هوای اینجا خیلی خوب نیست. همین هفته پیش دو بار بارون اومد. اولیش ۴ روز طول کشید ،‌دومیش ۳ روز .

ولی این هفته دومیش بیشتر از اولیش طول کشید گضنفر جان،‌آن کت شلوار نارنجیه که خواسته بودی را مجبور شدم جدا جدا برایت پست کنم.

آن دکمه فلزی ها پاکت را سنگین میکرد. ولی نگران نباش دکمه ها را جدا کردم وجداگانه توی کارتن مقوایی برایت فرستادم. پدرت هم که کارش را عوض کرده. میگه هر روز ۸۰۰،‌ ۹۰۰ نفر آدم زیر دستش هستن. از کارش راضیه الحمدالله.

هر روز صبح میره سر کار تو بهشت زهرا،‌ چمنهای اونجا رو کوتاه میکنه و شب میاد خونه. ببخشید معطل شدی. جعفر جان کفاش رفته بود دستشویی حالا برگشت.

دیروز خواهرت فاطی را بردم کلاس شنا. گفتن که فقط اجازه دارن مایو یه تیکه بپوشن.

این دختره هم که فقط یه مایو بیشتر نداره،‌اون هم دوتیکه است. بهش گفتم ننه من که عقلم به جایی قد نمیده. خودت تصمیم بگیر که کدوم تیکه رو نپوشی. اون یکی خواهرت هم امروز صبح فارغ شد. هنوز نمیدونم بچه اش دختره یا پسره .

فهمیدم بهت خبر میدم که بدونی بالاخره به سلامتی عمو شدی یا دایی. راستی حسن آقا هم مرد! مرحوم پدرش وصیت کرده بود که بدنش را به آب دریا بندازن.

حسن آقا هم طفلکی وقتی داشت زیر دریا برای مرحوم پدرش قبرمیکند نفس کم آورد و مرد!‌شرمنده. همین دیگه .. خبر جدیدی نیست.

قربانت .. مادرت.

راستی غضنفر جان خواستم برات یه خرده پول پست کنم، ‌ولی وقتی یادم افتاد که دیگه خیلی دیر شده بود و این نامه را برایت پست کرده بودم

ارش بازدید : 287 جمعه 12 اسفند 1390 نظرات (0)

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید

تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم …

بعد از مرگم، انگشت‌های مرا به رایگان

در اختیار اداره انگشت‌نگاری قرار دهید …

به پزشک قانونی بگویید روح مرا

کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم …

ورثه حق دارندباطلبکاران من کتک ‌کاری کنند…

 

عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب

یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع …

بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی،

 گورستان را تماشا کنم …

کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید،

 شاید آنجا هم نیاز باشد …

مواظب باشید به تابوت من آگهی

 تبلیغاتی نچسبانند …

روی طابوت و کفن من بنویسید:

 این عاقبت کسی است که زگهواره

تا گور دانش بجست …

دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند.

 در چمنزار خاکم کنید …

کسانی که زیر طابوت مرا می‌گیرند،

باید هم قد باشند …

شماره تلفن گورستان و شماره قبر

 مرا به طلبکاران ندهید …

گواهینامه رانندگیم را به یک آدم

مستحق بدهید،ثواب دارد …

در مجلس ختم من گاز اشک‌آور

پخش کنید تا همه به گریه بیفتند …

از اینکه نمی‌توانم در مجلس ختم

خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم …

به مرده شوی بگویید مرا با چوبک بشوید

چون به صابون و پودر حساسیت دارم …

چون تمام آرزوهایم را به گور می‌برم،

سعی کنید قبر مرا بزرگ بسازید

که جای جسدم باش  …


ارش بازدید : 204 جمعه 12 اسفند 1390 نظرات (0)

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافط توی صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ ، گفتا : علیک جانم
گفتم : کجا روی ؟ گفت : والله خود ندانم
گفتم : بگیر فالی گفتا : نمانده حالی
گفتم : چگونه ای ؟ گفت : در بند بی خیالی
گفتم : که تازه تازه شعر و غزل چه داری ؟
گفتا : که می سرایم شعر سپید باری
گفتم : رقیب ، گفتا : کله پا شد
گفتم : کجاست لیلی ؟ مشغول دلربایی؟
گفتا : شده ستاره در فیلم سینمایی
گفتم : بگو ، زخالش ، آن خال آتش افروز ؟
گفتا : عمل نموده ، دیروز یا پریروز


گفتم : بگو ، ز مویش گفتا که مش نموده
گفتم : بگو ، ز یارش گفتا ولش نموده
گفتم : چرا ؟ چگونه ؟ عاقل شده است مجنون ؟
گفتا : شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم : کجاست جمشید ؟ جام جهان نمایش ؟
گفتا : خریده قسطی تلویزیون به جایش
گفتم : بگو ، ز ساقی حالا شده چه کاره ؟
گفتا : شدست منشی در دفتر اداره
گفتم : بگو ، ز زاهد آن رهنمای منزل
گفتا : که دست خود را بردار از سر دل
گفتم : ز ساربان گو با کاروان غم ها
گفتا : آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم : بگو ، ز محمل یا از کجاوه یادی
گفتا : پژو ، دوو ، بنز یا گلف نوک مدادی
گفتم : که قاصدک کو آن باد صبح شرقی
گفتا : که جای خود را داده به فاکس برقی
گفتم : سلام ما را باد صبا کجا برد ؟
گفتا : به پست داده ، آورد یا نیاورد ؟
گفتم : بگو ، ز مشک آهوی دشت زنگی
گفتا : که ادکلن شد در شیشه های رنگی
گفتم : سراغ داری میخانه ای حسابی ؟
گفتا : آنچه بود ار دم گشته چلوکبابی
گفتم : بلند بوده موی تو آن زمان ها
گفتا : به حبس بودم از ته زدند آن ها
گفتم : شما و زندان ؟ حافظ ما رو گرفتی ؟
! گفتا : ندیده بودم هالو به این خرفتی


ارش بازدید : 227 جمعه 12 اسفند 1390 نظرات (0)

.تو خیابون خیلی با احترام از یه دختر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید

۲٫ پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه دختر بود قبل از سبزشدن چراغ دستتون رو بذارید رو بوق

۳٫توی اتوبان جلوی ماشین یه دختر خانوم با سرعت ۵۰ کیلومتر حرکت کنید


۱.تو خیابون خیلی با احترام از یه دختر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید

۲٫ پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه دختر بود قبل از سبزشدن چراغ دستتون رو بذارید رو بوق

۳٫توی اتوبان جلوی ماشین یه دختر خانوم با سرعت ۵۰ کیلومتر حرکت کنید

۴٫توی جمع دخترای فامیل وقتی همشون دارن یه سریال می ببینن هی کانال تلویزیون رو عوض کنید

۵٫توی یه رستوران که چند تا دختر هم نشستن سوپ روی با صدای بلند هورت بکشید و نوش جان کنید

۶٫توی یه بوتیک که فروشندش دختره وادارش کنید شونصد رنگ لباس رو براتون باز کنه و در آخر بگید خوشتون نیومد و برید

۷٫توی جشن تولد یکی از دخترای فامیل تا اومد شمع ها فوت کنه همه رو خاموش کنید

۸٫اگه یه دختر یه جا یه جک تعریف کرد بلافاصه بگید چقدر قدیمی بود

۹٫اشتباهات لغوی دخترا رو موقع صحبت کردن تکرار کنید و بخندید

۱۰٫تو یه جمع دانشجویی و رسمی هنگام عکس گرفتن واسه دخترا شاخ بذاریید

۱۱٫ عید نوروز تمام پسته ها و فندق های سر بسته را بذاریید توی ظرف دختر مورد نظرتون

۱۲٫روزهای بارونی تا یه دختر دیدید و یه چاله پر آب و شما با ماشین بودید یه لحظه درنگ نکن

۱۳٫اگه کلاس موسیقی می روید قبل از اجرای دختر مورد نظر پیچ های کوک گیتارش رو به چند جهت بچرخونید

۱۴٫تو دانشگاه از دختر مورد نظر یه جزو ۱۰۰۰ صفحه ای بگیرید و بعد از اینکه تمام صفحاتش رو جا به جا کردید بهش بر گردونید

۱۶٫به دختری که دماغش رو تازه عمل کرده بگید دکترش بد بوده و دماغش کوفته شده

۱۷٫ شیشه نوشابه دختر مورد نظر رو حسابی تکون بدید و بذارید خودش سرش رو باز کنه

۱۸٫ زمستون وقتی همه جا یخ زده با دیدن زمین خوردن یه دختر با صدای بلند بزنید زیر خنده
۱۹٫ از یه دختر ساعت بپرسید بعد از جواب دادن به ساعتتون نگاه کنید و بگین ساعتش عقبه

۲۰٫ توی ساندویچی موقعی که چند تا دختر نشستن طوری که اونا هم بشنوند از حال بهم خوردن و گلاب به روتون استفراغی که چند روز پیش داشتید تعریف کنید

۲۱٫ توی یه جمع که چند تا دختر نشستن در گوشی صحبت کنید و بلند بلند بخندید

۲۲٫ تو خیابون به یه قسمت از لباس یا صورت یه دختر خیره بشید وبزنید زیر خنده ((نمی دونید دختره چه حالی میشه )


ارش بازدید : 250 جمعه 12 اسفند 1390 نظرات (0)

وقتی در اسانسور بسته میشه با صدای بلند بگین :نترسین.. نگران نباشین ..لازم نیست خونواده هاتون رو خبر کنین چند لحظه دیگه در باز میشه

وقتی از آسانسور پیاده میشین دگمه همه طبقات رو بزنین…مخصوصا اگه یه عده هنوز تو آسانسور هستن

یه دوست خیالی تون رو جوری که انگار همراه شما هست به همه معرفی کنین و شروع کنین الکی باهاش حرف زدن

رو به دیوار آسانسور در حالی که پشت تون به همه هست بایستین…اگه شما نفر اولی باشید که سوار شدین به احتمال زیاد بقیه هم همین کارو میکنن

یه دفه بگین : ای وای ..نه .. بارون گرفت… بعدش چترتون رو باز کنین

از همه آدرس ای- میلشون رو بپرسین و بعد آدرس هاشون رو مسخره کنین

توی یه دستمال فین کنین سپس به بقیه نشون بدین

در کیفنون رو باز کنین و انگار یکی اون تو هست یواش بگین ..هوای کافی داری؟؟؟

هر کسی که وارد میشه باهاش دست بدین و یه سلام علیک حسابی بکنین و بگین میتو نه شما رو جنا ب تیمسار صدا کنه

هر از چند گاهی صدای گربه در بیارین

به یکی از مسافر ها خیره بشین بعد یه دفعه بگین ..ا وه تو که یکی از اون هایی…بعد تا میتونین ازش فاصله بگیرین

یه عروسک خیمه شب بازی دستتون بکنین و با بقبه مسافر ها از طرف اون حرف بزنین

هر طبفه که میرسین ..صدای دینگ در بیارین..بعد به یکی از مسافر ها بگین نوبت تو هست …خدا بیامرزتت

یه صندلی (تا شو) با خودتون بیارین یه دوربین با خودتون بیارین و از بقیه مسافر ها عکس بگیرین

البته اگه دیدین همون پایین تحویلتون دادن به بیمارستان از ما به دل نگیرین


ارش بازدید : 214 جمعه 12 اسفند 1390 نظرات (1)

سطل آشغال :

وسیله‌ ای ا‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !

مدرک تحصیلی :

کاغذی مستطیل شکل، در ابعاد مختلف که بسته به مقطع ، قیمتش فرق می‌کند !

اوراقچی :


سطل آشغال :

وسیله‌ ای ا‌ست موجود در خیابان‌ها جهت ریختن زباله در اطراف آنها !


ارش بازدید : 238 جمعه 12 اسفند 1390 نظرات (0)


کاربردهای مختلف " مُردن " در فرهنگ ما !!

برو بمیر : برو گمشو !

بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !

می میرم برایت : عاشقتم !

می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟

... مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟

نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !


مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !

مرده : بی حال !

مردنی : نحیف و لاغر !

مردم : خسته شدم!

من بمیرم ؟ : راست می گی


جک1

ارش بازدید : 251 جمعه 12 اسفند 1390 نظرات (0)

یک روز در یخچال یه یارو کنده میشه جاش پرده میزاره!
=============================
یارو میره مسجد وقتی میاد بیرون میبینه کفشاش نیست. با خودش میگه من کی رفتم خودم نفهمیدم؟!
==============================
یارو داشته تو اتوبان کرج با سرعت میرفته , یه دفعه رادیو پیام میگه : “رانندگان عزیز که در لاین تهران به کرج در تردد هستند مواظب باشن یه اتوموبیل در لاین مخالف در حرکت است” یارو همینجور که داشته فرمونو 



درباره جک ,

تعداد صفحات : 50

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 541
  • کل نظرات : 62
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 90
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 82
  • بازدید امروز : 47
  • باردید دیروز : 339
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 1,421
  • بازدید ماه : 4,358
  • بازدید سال : 31,656
  • بازدید کلی : 408,610