loading...
آرال پیک
ارش بازدید : 142 جمعه 26 مهر 1392 نظرات (1)

نام علی : عدالت — راه علی : سعادت — عشق علی : شهادت — ذکر علی : عبادت — عید علی : مبارک

*

*

*

*


ما زین جهان از پی دیدار میرویم ، از بهر دیدن حیدر کرار میرویم ، درب بهشت گر نگشایند به روی ما ، گوییم یا علی و ز دیوار میرویم


*

*

*

*


جلوه‌گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر

ریخت از خمّ ولایت می به مینا در غدیر

رودها با یکدگر پیوست کم‌کم سیل شد

موج می‌زد سیل مردم مثل دریا در غدیر

*

*

*

*


ستاره سحر از صبح انتظار دمید

غدیر از نفس رحمت بهار چکید

گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوش

زمین به حکم قضا آب زندگی نوشید

*

*

*

*


گرفت پرچم اسلام را على در دست

از این گزیده، زمین و زمان به خود بالید

به یمن فیض ولایت، شراب خمّ الست

به عشق آل على از غدیر خم جوشید

*

*

*

*


غدیر، عید همه عمر با على بودن

غدیر، آینه‌دار على ولی الله ست

غدیر، حاصل تبلیغ انبیا همه عمر

غدیر، نقش ولای على به سینه ماست

*

*

*

*


غدیر، یک سند زنده، یک حقیقت محض

غدیر، از دل تنگ رسول عقده گشاست

غدیر، صفحه تاریخ «وال من والاه»

غدیر، آیه توبیخ «عاد من عاد» است

*

*

*

*


جمع کرد آنگاه اقیانوس‌ها را در غدیر

ریخت موج التهابی در دل آن آبگیر

آبگیر آیینه‌ای شد از جهان در اهتزاز

موج، پشت موج بالا رفت با دست امیر

*

*

*

*


ولایت امیر المؤمنین علیه‏السلام ، چشمه حیات لازَمان و لا مکانی است که در جوشش همواره خویش، هیچ کس را از آن بیعت تاریخی محروم نمی‏کند.

*

*

*

*


غدیر، یک کلمه نیست، یک برکه نیست؛ یک دریاست؛ رمزی است بین خدا و انسان

*

*

*

*


«غدیر ای باده‏گردان ولایت     رسولان الهی مبتلایت

ندا آمد ز محراب سماوات     به گوش گوشه‏گیران خرابات

رسولی کز غدیر خم ننوشد     ردای سبز بعثت را نپوشد»

*

*

*

*


خوش به حال فرشتگان که هر شامگاه، با سرخی شفق، فوج فوج در زلال بی‏کران غدیر بال می‏شویند و در ساحل سبز غدیر به نماز می‏ایستند!

*

*

*

*


غدیر، آبراهه‏ای بود به خشک‏زار اندیشه‏های تمام اَعصار

*

*

*

*


آحاد ملک چو سجده بر آدم کرد

بر نام علی و شوکت خاتم کرد

در روز غدیر خم نه تنها آدم

بر قامت مرتضی فلک سر خم کرد

*

*

*

*


کاش رفتگان تاریخ هم برمی‏گشتند! کاش آیندگان را مجال وصالی بود؛ شاید ما غربت‏نشینان شهر غیبت هم شاهد می‏شدیم؛ آن‏گاه که محمد با گلوی خسته از گذر سال‏ها، مرتضی را تصنیف کرد.

*

*

*

*


من یک مسلمانم ولى را مى‏شناسم

مولا على مولا على را مى‏شناسم

مهر على را تا ابد در سینه دارم

در سینه از مهر على گنجینه دارم.

*

*

*

*


از دور دست تاریخ، آن سوى غدیر؛ از دور دست خاطره‏هاى آفتاب سوزان حجاز، صداى محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به گوش مى‏رسد. گویى استمداد مى‏کند از زمان؛ گویى یاور مى‏خواهد از تاریخ؛ گویى مى‏خواهد خاک‏هاى گرم غدیر را شاهد بگیرد بر این انتصاب آسمانى.

*

*

*

*


غدیر، یک تاریخ است؛ تاریخى سرخ که اولش مدینه است،میانش کربلا و سرانجامش ظهور

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 541
  • کل نظرات : 62
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 90
  • آی پی امروز : 94
  • آی پی دیروز : 82
  • بازدید امروز : 223
  • باردید دیروز : 339
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 1,597
  • بازدید ماه : 4,534
  • بازدید سال : 31,832
  • بازدید کلی : 408,786